وبعد از مدت ها......پارت (۵)

(کسی که میخوای اینو بخونی باید بیایی تو پیجم و پارای قبلی رو بخونی که کامل متوجه شی)🤭🤭🤭🤭🤭
داشتن باهم صحبت میکردن که یهو...
جونگ وک:خوب باهم گرم گرفتین ها!!!مامانم گف نباید بزاری کلفتا پر رو بشن🙄
..........ات............
(زیر لبی غرش میکنه)😠
جونگ کوک:راستی اسم نوکرامو نمیدونم
سوهو:والا منم نمیدونم....اها...این خانم خوشگل و اینم خانم جوان😊
جونگ کوک:چی میگی؟این خوشگله؟حالا ولش کن......اسمشون؟؟
ات:عقابببببببببب😤
یونا:(با ترس و لرز به ات میزنه)ات درست صحبت کن از جونت سیر شدی؟😬
جونگ کوک:پس این خانم زشت.....اسمشون ات هست.اسمش برخلاف قیافش بد نیست😅
.......ات.......
کرکس مناطق محروم🤣
جونگ کوک:خب از همین لحظه کارتون شروع میشه.خانم زش....چیز ات بیا اتاق من😁
یونا:اما........اما اسم منو نپرسیدید🤔
جونگ کوک:من با آدمای ترسو کاری ندارم😎×ژوننننننننن×
یونا:...........😟😰
یونا:به خودش چه حقی میده به من توهین میکنه؟(با گریه و ناراحتی)
سوهو:(با دلداری)آقای جئون کلا بد دهن هستن شما ناراحت نباش
یونا:(اشکاشو پاک میکنه)
×کی اشکاتو پاک میکنه وقتی که غصه داری..ادمین کلا زیاد حرف میزنه😅×
سوهو:حالا به دل نگیرین ذاتشون اینجوریه😔
یونا:(کمی عصبانیت)میشه انقدر طرفداریشو نکنی؟☹😠
یونا داشت گریه میکرد که یهو.............

شرط:۱۵ لایک،۱۰کامنت🥳🥳🥳🥳🥳🥳
*آهای کسی که اینو خوندی،من کلی براش زحمت کشیدم،گشادیت نیاد لایک کن کامنت بزار هم خستگی از تنم در بره و هم ادامه شو بزارم🤓*